چه کردی با خودت چاووش خونه خاک بی ظاهر
چه کردی با خودت بغض خیابونای بی عابر
موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونه
چه کردی با خودت آوازه خونه شهر بی شاعرچه دردی میکشه عاشق فقط پاییز میدونه
خراسون از چی میناله فقط چنگیز میدونه
عذاب هرزه رویی رو گل جالیز میدونه
موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونهمنو بعد تو بادای پریشون گون بغل کردن
گل طوفان شدم موجه منو اوجه غزل کردن
وجودم آشولاشه انفجارای دمادم شد
پس از تو روی من بمبای خنثی هم عمل کردننگاه کن من همون کوهم که روزی پر پرم کردی
دل آتش زبونم کو چرا خاکسترم کردی
نگاه کن این همون کوهه که اخر پرپرش کردی
چرا خاکسترش کردی چرا خاکسترش کردیگمونم واژه ها مغز منو میدون مین کردن
نگو تو جمجم افراد استالین کمین کردن
حلالم کن تو ای پای جنون سر به دار من
که دیدار تو ممکن نیست حتی بر مزار من
حلالم کن تو ای پای جنون سر به دار من
که دیدار تو ممکن نیست حتی بر مزار منTranslate to English
دلم از مرگ بیزار است؛
که مرگ اهرمن خو، آدمی خوار است
ولی، آن دم که ز اندوهان روانِ زندگی تار است؛
ولی، آن دم که نیکی و بدی را گاهِ پیکار است؛
فرو رفتن به کام مرگ شیرین است
همان بایستهی آزادگی این است
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی